
برخی معتقدند پورشه باید یک اتومبیل ارائه دهد و شما انتخاب رنگ کنید. پورشه ، خوب ، آنها اینطور فکر نمی کنند. و حتی اگر پانامرا زیاد به نظر نمی رسد ، یک راننده بسیار جهنمی است.
(افشای کامل: پورشه پس از رانندگی با ماکان 2015 ، یک پانامرا به من قرض داد تا آن را به سوئد برسانم. GF Williams این عکسهای خارق العاده از آن را گرفته است. [مشاهده خواهید کرد که هیچ نشان با نمره در ضربه اول وجود ندارد. ما نمی خواستیم زگیل روی هنر بگذاریم.] همچنین ممکن است آن را در باند کوئنیگزگ استفاده کنیم یا نکنیم. شاید. شاید نه. من چیزی نمی گویم
…خوب. ما آن را در باند پرواز کردیم.)
پانامرا خودرویی است که پورشه از آن برای ادامه گسترش خود از تولیدکننده خودروهای اسپرت به تولید کننده خط تولید تمام خط استفاده کرده است. گرچه ممکن است Cayenne به طور مستقیم با اخلاق پورشه به عنوان یک سازنده تناسب نداشته باشد ، اما آنها یک پول گزاف را بدست آورده اند که این یک اصطلاح فنی است.
واقعیت این است که یک سدان چهار درب ورزشی متناسب با اصول اخلاقی پورشه است. من همیشه به نوعی تصور می کردم که 928 در طی سالها به یک ماشین با دو نوع و چهار در تبدیل شده است. این فقط مانند یک گسترش طبیعی از برند احساس می شود.

اما پورشه پس از بیرون آمدن کاین ، وقت شیرین خود را برای آوردن پانامرا به بازار گرفت. مثل شش سال منطقی است زیرا پورشه هنگام عرضه کاین محدودیت نقدی داشت و آنها فقط پول لازم برای شروع تولید یک سدان را نداشتند. و برخلاف Cayenne (و اکنون Macan) ، Panamera هیچ چیز مشترکی با VW یا Audi نداشت.
این یک طرح پورشه از ابتدا بود که یک سرمایه بزرگ بود. بسیاری فکر می کنند که سرمایه گذاری فقط به مهندسی انجام شده و طراحی روی دستمال ساخته شده است. من در اقلیت کوچکی هستم ، زیرا از روز اول پانامرا را دوست دارم. این همچنین بدان معنی است که اکثر مردم فکر می کنند من یک مشکل اساسی در عصب چشمی خود دارم یا اینکه مطمئن نیستم سبک چیست.
هر دو ممکن است درست باشد ، اما من می دانم که چه چیزی را دوست دارم و این را دوست دارم.
در اصل ، پانامرا S و 4S دارای موتورهای V8 و قدرت حدود 400 اسب بخار بودند که در تمام انتقال قدرتمندانه پورشه PDK به پایین کاهش می یافت. برای سال 2014 ، پورشه از یک نسخه کاملاً جدید 3.0 توربو V6 استفاده کرده است. این باعث می شود انرژی بیشتری نسبت به V8 قدیمی داشته باشد ، سوخت کمتری مصرف کند و به نظر می رسد صدای کمتری دارد. یک ظاهر طراحی شده نیز اصلاح شده است. برخی می گویند برای بهتر ، برخی دیگر برای بد.
بنابراین ، آیا جانشین معنوی 928 پورشه Un-V8ing از جذابیت خلاص شده است؟ یا هنوز بهترین رانندگی ، عجیب ترین سدان است که پول سدان می تواند خریداری کند؟
نمای بیرونی: 6/10

بعضی از ماشین ها شب ها بهتر از روز به نظر می رسند. این یا به دلیل امضاهای بی نظیر روشنایی است یا به دلیل زشت بودن ماشین ها است.
در مورد پانامرا جدید ، خوب ، این خودرو زیبا نیست و دارای یک امضای روشنایی منحصر به فرد است. همین امر آن را به ماشین نهایی یک خون آشام یا شاید یک خانواده راکون تبدیل می کند. ترفندهای کوچکی که در ظاهر طراحی شده اند یک کیف مخلوط است. از جلو ، چراغ ها شبیه به هم هستند اما دارای یک قسمت بیضی شکل تعریف شده برای گوش دادن به 911 هستند. از عقب ، خوب ، من خیلی به آن اهمیت نمی دهم. حتی اگر خط شانه شدید روی لبه های عقب و دریچه عالی به نظر برسد ، چیزی در مورد دریچه ، و من نمی توانم انگشت خود را روی آن بگذارم ، آن را مانند یک شرور بی چهره جلوه می دهد. این شخصیت مانند گذشته نیست ، احساس ناشناخته ای دارد.
این تا حدی توسط چراغ های LED عقب جبران می شود ، که هنگام شب روشن دارای یک علامت عالی هستند ، در واقع تقریباً مشابه کیمن هستند. در جلو ، LED ها مکانهایی در یک مربع در اطراف چراغ جلو هستند ، که من لزوماً روی آنها فروخته نمی شوم. همچنین آنقدرها هم خلاقانه نیست. با توجه به اینکه دیگر تولیدکنندگان چراغ های روشنایی روزانه و نوارهای LED را خلاقانه اجرا می کنند ، این ایده که پورشه به معنای واقعی کلمه بر روی چهار LED در چراغ قرار گرفته است ، زیرا امضای خود را دوباره روشن می کند "آنها می گویند ما به LED نیاز داریم ، ما به آنها LED خواهیم داد."
داخلی: 8/10

اما شما هنگام رانندگی به پانامرا نگاه نمی کنید ، درست است؟ نه ، شما در آنجا هستید ، جایی که مکانی کاملاً شگفت انگیز است. سنجهای بزرگ و واضح ، یک داشبورد بسته بندی شده چرمی و یک چرخ عالی با دست و پاچه های فوق العاده وجود دارد. صندلی ها برای مسافت طولانی راحت هستند. کنسول مرکزی پر از دکمه است. مثل اینکه هر دکمه ای دارد. هیچ دکمه ای برای شخص دیگری باقی نمانده است.
نکته این است که ، هنگامی که بدانید دکمه ها کجاست ، کار با آن ساده است. اگرچه باید توجه داشته باشم که در جایی که دستم را قرار داده بودم تا صفحه لمسی را مکرراً صندلی های گرم شده را روشن کنم. من گرچه GF ویلیامز ، خلبان من ، ترفند بازی می کردم و می خواستم الاغم را بسوزانم. من بارها او را سرزنش کردم تا اینکه فهمیدم چه اتفاقی می افتد. هنوز هم ، این یک شوخی خوب است. گاهی امتحان کنید
از داخل گران به نظر می رسد که چیز خوبی است زیرا در داخل گران است. من کریستین فون کونیگزگ را در آن سوار کردم و به یک کافی شاپ رساندم ، جایی که او اظهار داشت که به نظر عالی می رسد. وی همچنین اشاره کرد که به نظر می رسد برخی از دوخت ها ناهموار است ، که همچنین فکر می کند این کار به صورت دستی انجام شده است تا دست ساز به نظر برسد. اگر درست باشد باهوش است ، پورشه.
شتاب: 7/10
تغییر از V8 به V6 باعث افزایش قدرت و کاهش وزن شد. این یک ترکیب عالی برای بهبود عملکرد و مصرف سوخت است.
اما اینطور نیست که پانامرا مانند F150 و Range Rovers جدید 700 پوند وزن کم کند. شتاب به طور گسترده ای بهبود نیافته است تا مانند "جهنم مقدس ، این چیز در لیگ جدید است". سریع است ، اما در Autobahn شتابی مشابه C320 Estate دارد که من با آن کار می کردم. کمی سریعتر از C320 بود اما قادر به ترک آن در گرد و غبار نبود.

هنوز هم رسیدن به سرعت 240 کیلومتر در ساعت (محدودیت لاستیک برفی که روی ماشین بود) مشکلی ندارد. اگر سرعت واقعی خود را می خواهید ، Turbo یا Turbo S را تهیه کنید. 4S سریع است ، به خصوص با کنترل پرتاب ، اما به هیچ وجه تکان دهنده نیست.
ترمز: 8/10

این خودروی آزمایشی ترمزهای سرامیکی کربنی پورشه را روی خود دارد. آنها به سرعت فولاد گرم نمی شوند ، که خوب است ، زیرا این یک ماشین سنگین است.
با فشار دادن پدال در نیمه راه ، حرکت پدال به تدریج پیش می رود. اگر این یک اتومبیل پیست یا یک ماشین جاده ای با عملکرد بالا بود ، من شکایت می کنم که آنها سخت تر و زودتر نمی گیرند ، اما برای یک سدان کلاس اجرایی به ترمز صاف نیاز دارد تا مزاحمت پویایی کسب و کار موجود در داخل را نداشته باشد.
سواری: 9/10

این یکی از آن اتومبیل های کمیاب است که می تواند سفر دریایی راحت در بزرگراه را با جاده عقب و یکپارچه تلفیق کند و تهاجم را دنبال کند. و فقط کمال روان Autobahn نیست که باعث سواری عالی آن می شود. این نقص هایی را که نمی خواهید احساس کنید ، پنهان می کند و آنچه را که باید بدانید به شما منتقل می کند.
این در حالت عادی است. در واقع نیازی به قرار دادن PASM در Sport یا Sport Plus نیست. این باعث می شود راه بیش از حد سفت و ناخوشایند باشد. فقط آن را تنها بگذارید. مانند اینکه مردم به شما می گویند تغییر نکنید و شما همانطور که هستید عالی هستید ، همین امر را می توان برای تنظیم تعلیق استاندارد پانامرا نیز بیان کرد.
تو همچنان می مانی ، پانامرا!
دست زدن: 8/10

مانند سواری ، هندلینگ نیز بسیار برتر از اتومبیل هایی مانند CLS ، A7 و سری 6 گرن کوپه است. فرمان فقط مانند یک پورشه احساس می شود ، برای اینکه کمی مانند یک 911 یا Boxster تهاجمی نیست ، کمی مات و مبهوت است.
همچنین فکر می کنید که 4S قادر به سر خوردن نیست. خوب ، این درست نیست کنترل کشش را خاموش کنید ، آن را در مرحله دوم قرار دهید ، چرخ را به سمت چپ (یا راست ، هر کدام) بشکنید ، روی گاز قدم بگذارید ، و دم را برای یک سرسره کنترل شیرین بیرون می آورد. نه اینکه آن را در باند کونیگزگ امتحان کردم. به هیچ وجه. سر خوردن یک سدان بزرگ در باند کاملاً کاری نیست که من انجام دهم. جواب منفی.

این یک سری سرگرمی است و وزن خود را به خوبی پنهان می کند. اما من همچنین شک دارم که اکثر مالکان واقعاً اتومبیل خود را شلاق بزنند. کسانی که این کار را انجام می دهند به طرز مطبوعی تعجب می کنند
گیربکس: 9/10

PDK هنوز از نظر گیربکس دو کلاچه در رده های اول قرار دارد. پانامرا ، به خصوص در بزرگراه ، می خواهد در حالت اتوماتیک رها شود. این بیشتر درخشان است و همچنین به عنوان یک اتومبیل مبدل گشتاور با شیفت هایی که فقط می تواند به عنوان سطوح سریع Usain Bolt توصیف شود ، کار می کند.
صوتی: 6/10

صدای غرش V8 از بین رفته است ، و جایگزین یک V6 thrum می شود. در سرعتهای کروز ، نسبتاً ساکت است ، هرچند هنگام شتاب دادن صدای خوبی دارد. من غرغر آن را به اندازه سگ بزرگ 4.8 لیتری دوست ندارم ، اما کار را تمام می کند.
این پانامرا دارای استریو Bose بود و نه بالاترین سطح Burmester. هنوز هم خوب به نظر می رسد ، اما این سفر شنیداری نیست که بورمستر از آن استفاده می کند تا شما را در مکان و زمان ببرد.
اسباب بازی ها: 7/10

یک حذف آشکار از Panamera وجود دارد: یک دوربین پشتیبان. اکنون ، نه ، من روبی نیستم که بتوانم از اتومبیل پشتیبان تهیه کنم ، اما نمای عقب از دریچه بهترین نیست ، بنابراین یک دوربین می تواند مورد استقبال قرار گیرد.
اما به غیر از این ، پانامرا بسیار مجهز است. سیستم تعلیق با قابلیت تنظیم بلند ، سنسورهای پارکینگ (بنابراین پارک با بریل) ، کروز کنترل فعال ، نمایشگرهایی با قابلیت تنظیم مجدد ، دارای تلفن اتومبیل است (زیرا ظاهراً سال 1992 است) و سایر لپ تاپ ها و لپ های دیگر که مردم انتظار دارند.
ارزش: 5/10

قیمت پایه پانامرا 4S 420 اسب بخاری 98000 دلار است. این یکی که از مشخصات یورو بود ، احتمالاً تقریباً معادل 120 هزار دلار هزینه دارد. این خودرو دارای ترمزهای کربنی ، چرخ های عالی ، PASM و یک سری کارهای کوچک دیگر بود که باعث بالا رفتن قیمت می شود.
در اینجا چیزی است که با همان 120،000 دلار (خوب ، واقعاً کمتر) ، شما می توانید یک آئودی RS7 داشته باشید ، که بسیار باورنکردنی سریع است و یک ماشین خوب لعنتی است. به اندازه پانامرا تیز نیست ، اما با این پول ماشین بیشتری می گیرید.
من از چنگ زدن در این کار متنفرم ، اما پانامرا (و همه پورشه ها ، به همین دلیل) پیشنهادی ارزشی نیست. شما پورشه می گیرید زیرا تیزبین ، بهترین اتومبیل رانندگی در کلاس خود را می خواهید و مایلید هزینه های اضافی را برای آن بپردازید. شما آن را خریداری نمی کنید زیرا از نظر قیمت شگفت انگیز به نظر می رسد یا از لحاظ قیمتی قدرتمندترین است.
به طور جدی خوب است و تا جایی که به من مربوط می شود بهترین ماشین در کلاس خود است.
72/100
موتور: 3.0 لیتری توربو V6 قدرت: 420 اسب بخار در 6000 دور در دقیقه / 384 LB-FT در 1750 دور در دقیقه انتقال: هفت سرعته PDK 0-60 زمان: 4.6 ثانیه (4.3 با بسته کرونو ورزشی) پیشرانه: تمام چرخ محدود کردن وزن: 4123 پوند صندلی: 4 نفر MPG: بزرگراه 17 شهر / 27 MSRP: 98 هزار دلار قیمت پایه (این قیمت نزدیک به 120 هزار دلار بود)
اعتبار عکس: جی اف ویلیامز