
بعضی از ماشین ها آنقدر زیبا هستند که مانند یک کنسرو ژامبون شلیک شده از توپ به شما برخورد می کند. جگوار E-Type اصلی یکی از آن هاست ، اتومبیلی که قادر به ایجاد تف و تفریح و انواع مختلفی است که شما را از زمین های بازی بیرون می کند.
کوپه های سری 105/115 آلفارومئو دقیقاً اینگونه نیست. من فکر می کنم آنها زیبا هم هستند ، اما از این نظر زیباست که همه چیز وقتی درست می شوند. مانند دیدن یک پل معلق زیبا یا یک غزال که در حال اجرا است - چیزی در مورد چیزی کاملاً طراحی شده وجود دارد که سینه شما را کمی آزار می دهد.
من هرگز یک ماشین اتومبیل دیگر را ملاقات نکرده ام که حداقل در برخی از سطح آلفا رومئو 2000 GTV را دوست نداشته باشد. مطمئناً ، شما می توانید در مورد قابلیت اطمینان ایتالیایی عوضی کنید ، اما این در حدود حد هرکسی است که از این ماشین بد گویی کند. در کنار شاید ب ام و 2002 یا نسل اول GTi یا شاید یک موستانگ اولیه ، من هرگز کسی را که احساس اشتیاق به این اتومبیل ها نکرده باشد ، ملاقات نکرده ام.
(افشای کامل: من می خواستم این جواهر زیبا و کوچک را خیلی بد رانندگی کنم ، دوست خود آماندا وایت از من 8 بیتی هستم را تحریک کردم تا اینکه او خم شد و کلیدها را به من داد. تمام چیزی که من باید به او می دادم یک قول شفاهی بود تا از این پس جهنم را از چهره اش دور کنم.)
آماندا از سال 98 حدوداً 74 سال آلفا داشت. او لزوماً یک دنده سخت نیست ، اما سلیقه اش بی عیب و نقص است و ماشین خود را کاملاً بالا نگه می دارد. اما این یک راننده روزانه 30 چیزی است و به همین ترتیب کامل نیست. از زمان نوشتن ، سنکرون های دنده بسیار بد فرسوده شده اند ، لبه ها و فرو رفتگی ها و پارگی و اشک وجود دارد ، و صدا خفه کن جدیدی که او نصب کرده بود ، هیچ صدا خفه ای انجام نمی دهد. من فکر می کنم یک جوشکاری بد در آنجا وجود دارد ، زیرا ماشین واقعاً ، به طرز دلپذیری بلند است و گاهی اوقات نتیجه معکوس می دهد.
این کمتر یک ماشین است و بیشتر یک ماشین "بنزین ایتالیایی را به جذابیت خام تبدیل می کند".
EXTERIOR (9/10)

چیزی در مورد نسبت کلی این ماشین وجود دارد که فقط من را جذب می کند. اتومبیل هایی با ظاهری نمایشی تر در آنجا وجود دارند ، اما بدنه تیز و خوش تیپ Giugiaro به اندازه تصور من نزدیک به یک بدنه کوپه ورزشی کامل است. اندازه گلخانه به عرشه عقب ، چین و چروک های بالای گلگیرهای جلو ، نسبت اندازه چرخ به بدنه - چگونه او همه چیز را به درستی درست کرده است؟ من مطمئن نیستم که این تخته سیاه مملو از ریاضیات بوده است یا قلب نوزادی که فدای برخی از خدای اتروسک شده است ، اما من واقعاً اهمیتی نمی دهم. کار کرد
علاوه بر ظاهر کلی ، این ماشین مملو از جزئیات دلپذیری است که باعث می شود نوعی ابزار علمی خوب به نظر برسد. دستگیره درب منحصر به فرد است ، دارای یک سوراخ کلید در مرکز قرار گرفته بر روی دستگیره شیاردار ، جلو پنجره مشبک و صورت اتومبیل ، با چراغ های داخلی کوچکتر دارای جزئیات دقیق ، سپرهای زیبا ، جهنم ، حتی موتور به نظر می رسد عالی است ، با اسکریپت مهر شده آن روی درب شیر دو بادامک است. در واقع نگاه کردن به من آرامش می بخشد.
داخلی (7/10)
احساس کلی فضای داخلی عالی است. موقعیت رانندگی تقریباً ایده آل ، آرام اما کاملاً قائم است تا بتواند به موارد مهم دسترسی خوبی داشته باشد. تعویض دنده یک میله کاملاً قدیمی و تاپ توپی است ، مانند آبنبات چوبی شیرین بیان یک غول پیکر ، و فرمان یک ایده آل چوبی و فلزی کاملاً لبه دار و حاشیه دار است. پدال ها نیز قابل ذکر است. من نمی توانم مجموعه ای از عجیب و غریب تر از رکاب در ماشین را به یاد بیاورم.

به آن پدال گاز نگاه کن! به نظر می رسد که هنری مور آن را با عشق از چوب دریایی تراشیده شده است. من تصوری ندارم که چرا آلفا یک شتاب دهنده را اینطور به نظر می رساند در حالی که حالت مستطیلی گرد وجود دارد اما من خوشحالم که آنها این کار را کردند. آنقدر زیبا و بی معنی ایتالیایی است که شرط می بندم اگر آن را پودر کنید و نوش جان کنید ، می توانید به یک دختر موی تیره روی وسپا تبدیل شوید.
این قطعات خوب است. قسمت بد تقریباً در مورد هر کنترل دیگری غیر از سه موردی که ذکر کردم وجود دارد. به نظر می رسد که آنها بر اساس الگوهای پرواز سنجاقک یا برخی از معیارهای غیرقابل درک دیگر بر روی خط قرار گرفته اند. حالا که به آن فکر کردم ، شرط می بندم وقتی این داش در خاک رس مورد تمسخر قرار می گرفت ، به برخی از طراحان سطح پایین دستور داده شد که کنترل ها را از یک سطل آشغال گرفته و فقط آنها را به سمت خاک خیس بریزد ، و این خوب خواهد بود کافی. جدی ، اینطور است. برف پاک کن ها یک کلید ضامن کوچک روی کنسول مرکزی ، بالای زیر خاکستر است. نشانگرها در مکان مورد انتظار قرار دارند ، اما چراغ ها روی یک ساقه یکسان قرار دارند که به نظر می رسد با نادیده گرفتن قوانین فیزیکی ، دقیقاً همان فضای ساقه نشانگر را اشغال می کند و باعث می شود هر بار که می خواهید برای تغییر مسیر چراغ خود را روشن کنید ، چراغ خود را چشمک بزنید. آزاد شدن صندوق عقب در درب خانه پنهان شده است. به نظر می رسد نمادهای موجود در کلیدها توسط شخصی که برای آزمون Mensa معماها را می سازد طراحی شده است. گیج کننده است اما جذاب است.
پازل های دیگری نیز وجود دارد. مانند منطقه برجسته خنده دار در سقف عقب ، فکر می کنم فضای بیشتری برای سرنشینان عقب فراهم کنید. حتی اگر فضای پا به آنجا برگردد در بهترین حالت افسانه است. بنابراین ، قطع عضوهای قطع شده دوتایی باید در خانه باشند.
تقلب (7/10)
من کاملاً با واردات دهه 70 آشنا هستم ، بنابراین این بزرگترین تعجب بود - قسمت "veloce" نام این تبلیغات تبلیغاتی ایتالیایی نیست. چهار جفت بادامک که در جلوی پاهای شما قرار گرفته ، 130 اسب بخار قدرت دارد که با کشیدن 2200 پوند آلفا بسیار روحیه دارد.

بعلاوه ، همان موتور اصلی چهل سال کار داشت که تا سال 1994 تولید می شد. پس از رانندگی آن ، می فهمم که چرا آنها هرگز نخواستند ساخت آنها را متوقف کنند.
ماشین را به تپه های شیب دار سیلورلیک رساندم و آن با اشتیاق و قاطعیت بالا رفت. در راست ، وقتی سوم ریزوتو به آن می دهید ، محکم و سریع می کشد. بلند ، در مورد این صدا و صدا خفه کن سوراخ دار. این فقط سرگرم کننده است.
ترمز (6/10)

ترمزها - دیسک های اطراف - کار خوبی انجام دادند که سرعت را کم می کردند. من متوجه هیچ محو شدن یا سایر مسائل نشدم ، اما آن را خیلی طولانی یا سخت رانندگی نکردم تا بتوانم از نزدیک ترمزها را بشناسم. من به چیزی سر نخوردم ، و آنها احساس خوب و خوبی داشتند. می دانید ، برای یک ماشین 40 ساله.
سواری (6/10)
من در اتومبیل به اندازه کافی راحت بودم ، اما استانداردهای من بسیار پایین است ، و بیتل پر هیجان من را به اندازه من اغلب می راند. سواری کاملاً با گذشت زمان شل شد ، و در جاده های ناهموار درجه ای از تکاپو وجود دارد ، اما من تصور نمی کنم راننده واقعا مراقب باشد ، زیرا بسیار سرگرم کننده است. ممکن است یک مسافر بدقلق کمی شکایت کند ، اما شرط می بندم که می توانید با رادیو یا گاز آنها را غرق کنید.
- موتور: I4 با تزریق سوخت دو بادامک 1962 سی سی
- قدرت: 130 HP در 5500 RPM / 133 ft-lbs @ 3000 RPM
- انتقال: دیفرانسیل 5 سرعته ، لغزش محدود
- 0-60 زمان: 8.9 ثانیه
- حداکثر سرعت: 122 MPH
- پیشرانه: درایو چرخ عقب
- محدود کردن وزن: 2264 پوند پوند
- صندلی: 2+2
- MPG: 23 ~ شهر / 26 HWY تخمین زده می شود.
- MSRP: 5000 تا 25000 دلار بسته به شرایط
رسیدگی (7/10)
حتی با توجه به کیفیت فرسوده بسیاری از اتومبیل ها ، این چیز زیرک و یک هندلر بسیار توانمند است. فرمان دقیق و مستقیم است. این کمکی نیست ، بنابراین شما همه چیز را احساس می کنید ، و حتی در سرعت های پایین آنقدر سنگین نیست. ماشین کاملاً خنثی است ، اما در صورت فشار شدید عقب می تواند در یک دور از هم جدا شود. من گمان می کنم لاستیک ها تفاوت زیادی در اینجا دارند.
ابعاد کوچک و وزن سبک خودرو ، همراه با موتور قدرتمند به یک مجموعه واقعا سرگرم کننده اضافه می شود. در واقع مانند مینی قدیمی یا هر چیز دیگری کارتینگ نیست ، اما احساس توانایی و تمایل می کند و می فهمم که چرا این اتومبیل های رقابتی موثر به اثبات رسیده اند. تجمع جاده ای بیشتر از پیست ، اما من فکر می کنم که می تواند تحسین برانگیز باشد. این اظهارنظر ساده ای برای من است ، زیرا حدود 40 سال و بسیاری از افراد در حال تبلیغات GTV با نتایج عالی هستند.
GEARBOX (7/10)
این یک چیز جدید برای یک ماشین اوایل دهه 70 نیز هست. GTV دارای جعبه دنده 5 سرعته است ، در دورانی که 3 سرعت هنوز رایج بود. مثالی که من رانده ام دارای سنکرهای بسیار فرسوده ای است ، بنابراین تغییر مکان تا حدی عادت نکرده اید که به کنجکاوی های جعبه عادت کنید ، کمی سر و صدا است. پس از انجام این کار ، انتقال خوبی است ، با نسبت های خوب انتخاب شده و یک چوب طولانی و قدیمی ، با احساس مستقیم خوب. اتصالات بسیار کوتاه هستند ، بنابراین همه چیز کاملاً مستقیم احساس می شود ، زیرا انتقال قدرت تقریباً در دامان شما نشسته است.
توانایی (6/10)

می توانید کاملاً و با خوشحالی از GTV به عنوان راننده روزانه استفاده کنید ، البته به شرطی که بخواهید ماشین را بپذیرید و با آن کار کنید. برای یک یا دو نفر ، فضا بیش از حد مناسب است ، اما صندلی عقب واقعاً بسیار کوچک است و صندوق عقب دقیقاً غاری نیست. شهرت آلفا برای قابلیت اطمینان نیز بهترین نیست ، اما این مدل خاص بهتر از بیشتر است ، من شنیده ام ، و خیلی هم غیر معمول نیست که یافتن قطعات سخت است. قطعات در دسترس هستند ، هرچند که به اندازه قطعات و لوازم جانبی برخی از اتومبیل های مشابه آن دوران ، مانند بی ام و 2002 ، کاملاً ارزان و ارزان نیستند.
من فکر می کنم کمی برنامه ریزی اضافی و آینده نگری توسط مالک می تواند کمک زیادی کند و من توصیه نمی کنم GTV را به عنوان راننده روزانه به شخصی توصیه کنم. اگر آنها مایل هستند لذت عملی را به جای عملی ، حداقل کمی برسانند.
شخصیت (9/10)

تصور یک ماشین خوش گرد ، جذاب و جذابتر از آلفارومئو GTV دشوار است. به نظر باورنکردنی است ، ترکیبی درست از منحنی ها و چین ها و شیشه است که با دیدن یکی از آنها هرگز باعث درد من نمی شود. این عملکرد جذاب ، صدای خوب ، عجیب و غریب کافی در فضای داخلی وجود دارد که حتی برای دنده های غیر دنده ای نیز جالب توجه است و سن آن به زیبایی است. این از بسیاری جهات دقیقاً همان چیزی است که یک ماشین کلاسیک باید داشته باشد.
جمع آوری (7/10)
من و شما نزدیک هستیم ، درسته؟ البته که ما هستیم. بنابراین من قصد دارم واقعیت را به شما بگویم: من واقعاً نمی دانم که چرا بعضی از اتومبیل ها بیش از حد قابل جمع شدن هستند و دیگران اینطور نیستند. فکر نمی کنم کسی این کار را بکند. از آنچه می توانم بگویم ، ارزش یک GTV بستگی زیادی به شرایط دارد و قیمت ها می توانند از 5000 تا 25000 دلار یا همین حدود باشد. بنابراین بیایید خیلی درگیر ناهمواری مقادیر کلاسیک اتومبیل نشویم. من فکر می کنم آلفا رومئو GTV کاملاً قابل جمع است و همیشه افرادی در اطراف خواهند بود که از چنین کلاسیک زیبا و کاملی مانند این قدردانی می کنند. جدا از جنوب غربی ، من گمان می کنم که زنگ زدگی ادعای بسیاری از نمونه های بازنگرفته شده از این دست را داشته است ، بنابراین اگر نمونه مناسبی را که دوست دارید می بینید ، احساس راحتی می کنم که به شما توصیه می کنم آن را بگیرید ، عجله کنید.
71/100