
وام ماشین پرس معمول یک هفته است. به دلیل یک سفر کاری به موقع ، من به سختی از اتومبیل قرمز روشن Porsche 911 Carrera S رانده ام که مرا از فضای پارکینگ جلوی جای خود طعنه می زند. من یک روز فرصت دارم که یک سفر جاده ای را داشته باشم که شایسته چنین اتومبیلی باشد.
نمی دانم که چند ساعت بعد می توانم یک دوست باشم ، دو پوند BBQ ، چهار فلفل شبح و یک بلیط تندرو غنی تر. من همچنین می توانم تقریباً به لگد زدن الاغم در روستاهای ویرجینیا نزدیک باشم.
اما من از خودم پیشی می گیرم.
ویرجینیا مرکزی فاقد بسیاری از موارد است. یک شرکت تئاتر منطقه ای خوب و غیر شکسپیر. یک موزه عالی هنری. یک رستوران ویتنامی قابل قبول (هرچند ، می شنوم که تغییر می کند). چیزی که کمبود آن نیست جاده ها است. Blue Ridge Parkway و Skyline Drive در Central VA تلاقی می یابند و گرچه هیچ یک از جاده ها برای رانندگی بسیار مناسب نیستند ، جاده های بی شماری کوچک مانند مویرگ های شریان از آن پهن می شوند.
سفرهای جاده ای با برنامه ریزی زیاد خراب می شوند ، بنابراین من بسیاری از جزئیات را باز می گذارم و امیدوارم جادو در جایی بین این اتفاق بیفتد.
امید من این است که از شمال شرقی به سمت Culpeper از طریق خیابانهای بیشتر خلوت خلوت حرکت کنم ، Douglas Sonders عکاس و ماشین ماشین را انتخاب کنم ، برای BBQ به Gordonsville برگردم ، برای اینکه او را رها کنم به Culpeper برگردم و سرانجام سرحال به خانه برگردم.

من از مسیر 20 پیچ و خم VA State شروع می کنم ، و با پیشنهادات کلیساهای خود در Buicks درگیر می شوم تا دکمه Sport Exhaust را که منجر به هیجان نهایی شنیداری می شود ، فشار دهم. فقط باید منتظر بمانم تا فضا پاک شود تا مبادا پیشنهادات را بترسانم.
گزینه گران قیمت پورشه ، صدای 400 اسب بخار عهد عتیق را به چیزی کاملا آشکار و آشکار تبدیل می کند. برخی از چهار سوارکار گه.
وقتی که من با 911 از طریق زمینی که بین صاف ، موج دار ، چوپان ، جنگلی ، پیچ و تاب و مستقیم می چرخد ، فقط 90 دقیقه ذوب می شود. از طریق شهر کوچک اورنج متوجه یک سرباز دولتی می شوم. او به طرف دیگر می چرخد. خوشبختم … فعلا
حوالی ساعت 11:30 صبح به کالپپر می رسم و ساندرز را می بینم که روی استادیس آئودی S4 خود نشسته و منتظر حرکت است. او انواع وسایل دوربین را دارد ، اما می خواهد برنامه Snapseed را روی آیفون شکسته و محفظه GameBoy خود امتحان کند (Sonders با Snapspeed کار می کند).
هر چه. من فقط کمی BBQ می خواهم. ما به سختی از Culpeper خارج می شویم که یک County Mountie را در یک Crown Vic مشاهده کنیم. درست پشت سر او یک Boxster قرمز روشن است. راننده داخل Boxster ما را می بیند و از جاده خارج می شود. ما دنبال می کنیم.

مرد توضیح می دهد: "ماشین خوبی که به آنجا رسیدی".
"نه از ما" ، باید پاسخ دهم و به او توضیح دهم که این کار من است. وقتی به مردم می گویید به نوعی به شما خنده دار نگاه می کنند. این ترکیبی است از "چگونه فاک اینقدر خوش شانس شدی؟" و قدردانی ، گویا باید در زندگی ام کاری درست انجام داده باشم تا در نهایت به این شغل برسم.
به هر حال ، ناگفته نماند که وقتی در کیا هستید هرگز چنین قیافه ای پیدا نمی کنید.
مرد می گوید: "این یک پورشه واقعی است" ، و در حالی که پشت سرش برای یک کلاه خم می شود ، سعی می کند خودرویی را که در واقع متعلق به خود است کمرنگ کند.
فکر می کنم هر دو پورشه واقعی هستند ، اما من نظر او را می گیرم. تا زمانی که Carrera GT یا چیزی با RS در نشان نداشته باشید ، پورشه سریع تری در این مکان وجود ندارد. داگلاس برای گرفتن چند عکس روی زمین می پرد. اکنون می فهمم که چگونه او قاب آیفون خود را شکست.
لازم به ذکر است که ، برای تمام مدت صحبت من با Sonders ، من هرگز واقعاً با او ملاقات نکرده ام. آیا راهی بهتر از BBQ و اتومبیل های اسپرت برای پیوند وجود دارد؟ احتمالاً وجود دارد ، اما من متاهل هستم ، بنابراین این بهترین کاری است که می توانم انجام دهم.

در پایین 20 ، ما به ایستگاه سوخت / خدمات Esso که به یک دفتر منابع انسانی تبدیل شده است ، برمی خوریم. من نمی دانم چه کسی این کار را انجام داده است ، اما این یک پیشرفت نابغه است. سوندرز پس از استقرار اتومبیل دقیقاً در مکانی که خودش می خواهد ، دوباره روی زمین می پرد. شات به زیبایی نتیجه می گیرد.
ما فقط چند صد متری از خانه جیمز مدیسون ، مون پلیه ، فاصله داریم و نمی توانم به این فکر کنم که آزادی شگفت انگیز ما آمریکایی ها برای رانندگی هر کجا که می خواهیم داریم. آیا امکان پارگی الاغ در این زمینه های سرسبز با یک ماشین آلمانی بدون محدودیت باعث شده است که مدیسون برای فدرالیسم سخت تلاش کند؟
من هم دوست دارم چنین فکر کنم.
چند لحظه بعد ما حالت Sport را درگیر کرده و در حال چرخش به پایین شاهراه Blue Ridge هستیم. من قبلاً جاده را رانندگی کرده ام بنابراین سرعتم بیشتر از بیشتر پیچ ها است و با پاسخ عالی و ثابت 911 پاداش می گیرم. احساس فرمان کاملاً متفاوت از 997 خروجی است ، اما بازخورد کافی برای چسباندن به جاده وجود دارد.
من سنج سوم را در مجموعه خوشه های g-meter قرار داده ام ، و گرچه مطمئن هستم بعد از بسته بندی شش تایی Bawls مانند یک کلاس سوم کلاس ADD می جهد ، اما جرات نمی کنم نگاه کنم. خواسته من برای نپرداختن این اتومبیل به داخل یک خندق و کنجکاوی در برابر همه روزنامه نگاران دیگری که من در مورد آنها نوشتم وقتی که آنها چنین کاری کردند ، کنجکاوی فکری من را بیش از حد می کند.

ما خوشحال و گرسنه و آماده لذت بردن از BBQ در صرافی باربیکیو در گوردسونویل به آن طرف جاده می رسیم. سه چیز وجود دارد که این مقصد من است: محصولات خوشمزه خوک ، سس فلفل شبح / بیکن ، و صاحب آن.
سرآشپز کریگ خود پورشهفیلی است ، وقت و هزینه بیشتری صرف کرده است تا اینکه بخواهد در پورشه 928 خود بازگو کند. من Sonders را واریز می کنم و کریگ را برمی دارم و کلیدهایش را به او می پردازم. چند دقیقه بعد ما در جاده ای برگشتیم که من نمی دانستم یاد بگیرم که یک موتور تخت شش پورشه چقدر خوب می تواند صدا کند.
او همه لبخند می زند.
آیا من به سس ها اشاره کردم؟ در این فهرست Colonel Bacon وجود دارد که سسی به سبک ویرجینیا است و برای تهیه آن از چیزی حدود 20 پوند بیکن استفاده می شود. خردلی و دودی و عالی است.
سس هایی که در فهرست نیستند وجود دارد.
سرآشپز کریگ توضیح می دهد: "ما نمی توانیم آنها را روی میز بگذاریم از ترس اینکه کسی با برادر کوچکش شوخی کند."
سه نوع ادویه جات ترشی جات سس دار که بطور قانونی مجاز به فروش آنها هستید از جمله Napalm (قندهای موجود در قندها) و سس فلفل شبح آنها که با Naga Bhut Jolokia ساخته شده است - فلفل هندی داغترین فلفل در جهان است. آنها آن را در یک فنجان کوچک سرو می کنند.
من به خوبی با آن آشنا هستم ، چند بار با آن مقابله کردم. امروز من بیشتر به ناپالم علاقه دارم چون هنوز آن را نداشته ام. این پاداش با عطر و طعم شیرین جبران می شود با گرمای زیاد. در واقع خیلی متفاوت از 911 نیست.
بعد از روسری کردن ساندویچ های خوک کشیده ، ترشی سیر خانگی و بسیاری از حشرات آماده هستیم که وقتی سرآشپز کریگ با چهار قلاده چیلی در ظروف پلاستیکی بیرون می رود ، بیرون برود.
او می گوید: "هنگام استفاده از این دستکش استفاده کنید." آنها فلفل شبح هستند. اصولاً غذای مسلحانه. کمی "متشکرم" که به او سواری داده اید. او به من می گوید کمی "خودم را با" مقدار زیادی شیر در دست "امتحان کنم و بقیه را در سرکه نگهداری یا از آنها در چیزهای غیر مقدس استفاده کن.

Sonders وظایف رانندگی را به عهده می گیرد زیرا من در صندلی مسافر مستقر می شوم. 911 به نوعی یک ماشین مسافرتی عالی است (همانطور که قبلا ثابت کردم). هنوز هم یک ماشین اسپرت است اما غول آسا است. تقریباً یک GT است. اگر فضای بیشتری برای وسایل خود نیاز دارید از آنچه می توانید در 911 جای دهید ، چیزهای زیادی دارید.
ما 231 را لرزاندیم و تقریباً واضح هستیم که هنگام عبور از قطار برخورد می کنیم و ساندرز متوجه یک میدان روشن می شود که یک جاده خاکی از آن عبور می کند.
او می گوید: "زمان آن رسیده است که مسیر کلیشه ماسه را شلیک کنیم." در بعضی از زمان ها ، من فکر می کنم که ما می خواهیم متوقف شویم ، اما Sonders هرچه بیشتر در این جاده بدون علامت حرکت می کند.
او به من اطمینان می دهد: "خوب خواهیم شد" ، اما مسیر ناگهان به پایان می رسد و متوجه می شویم كه در كنار یك جفت كامیون سه نفر از مردان بزرگ به ما خیره شده اند. ما می خندیم ، اما آنها نیستند.
ما یک چرخش سریع چهار نقطه ای روی چمن انجام می دهیم و او ماشین را با کمی صعود تنظیم می کند. عکس ها عالی شده اند. به همین دلیل او در کارهایی که انجام می دهد بسیار ماهر است. این زاویه مناسب برای ماشین است. پس از پر شدن از عکس ها ، ما به موقع دوباره به ماشین باز می شویم و می بینیم که یک تویوتا تونردا در حال نزدیک شدن به صندلی مسافر من است.
آیا تا به حال موجه دیده اید؟ پسری که از پنجره به پایین خم شد و به ما خیره شد ، دقیقاً شبیه جانی کراودر بود ، فقط بزرگتر و عصبانی تر بود. قسم می خورم به نظر می رسید که او همان کلاه را به سر گذاشته است.
زیاد نگفت. فقط خیره شد. در عوض ، او اجازه داد پسری که من روی صندلی مسافر کامیون نمی دیدم صحبت کند ، اما چشمان عصبانی او چیزهای بیشتری را گفت. خیلی بیشتر. و آنچه آنها گفتند چیزی شبیه به این بود:
"این دارایی من است ، شما هیپستر هستید. شما با این پورشه اینجا چه می کنید؟ شما احتمالاً فکر می کنید من یک لعنتی سرخ گردن لال هستم ، و شاید من هستم ، اما شما مرتکب خطا می شوید و این همه کاری است که نمی توانم انجام دهم از یک اسلحه بیرون بیایید و با آن چوب بزنید تا جایی که مغزها عبور می کنند مانند روده هندوانه در یک نمایشگاه گالاگر منفجر شود. من گالاگر را دوست دارم. آن پسر بامزه است."
من سعی می کنم خیره شوم و اجازه دهم Sonders صحبت کند.
"اوه … ما فقط برای گرفتن عکس حرکت کردیم. این یکی از دو پورشه 911 کاررا اس در کشور است. شما در حال مشاهده چیزی نادر هستید."
به نظر نمی رسد این موضوع او را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین ، این مزخرف کامل است.
"این یک بزرگراه است" تمام چیزی است که ما می شنویم.
سوندرز می گوید: "هیچ آسیبی نداشت" و ماشین را سوار ماشین می کند و به جاده می کشد. من متوجه می شوم که بچه های داخل کامیون هنوز ما را دنبال می کنند و "Sport Plus" را دراز می کنند و امیدوارند که هر دکمه این دکمه را انجام می دهد - امیدوارم زمان های شیفت کوتاه باشد - ما را از آنجا دور خواهد کرد.

ما پرواز می کنیم و ابر از شن و گرد و غبار را در پی خود باقی می گذاریم. ما آزادیم
به جز ، لعنت ، آن دسته از افراد در Tundra عقب نشینی نمی کنند. ما حدود 20 طول اتومبیل را بین استفاده و افراد هم گردن قرار داده ایم ، اما به نظر می رسد آنها مایلند به همان سرعتی که ما می خواهیم برویم.
تا رسیدن به خاموش شدن متوجه نمی شویم که آنها دست از کار کشیده اند. یا ، با خود می گوییم آنها دست از تلاش کشیده اند از زاویه آنها احتمالاً به نظر می رسد قبل از اینکه اتفاقی برای ماشین 125 دلاری رخ دهد که مالک آن نیستیم ، فرار کردیم.
اگرچه مشتاقانه منتظر لذت بردن از یک قسمت کاملاً مسطح ، خالی و سریع در روستای ویرجینیا هستیم ، اما ما فقط آن را می خندیم. مکانی برای سریع رفتن و با عواقب اندک.
بیشتر مکالمه هایی که با Sonders انجام می دهم درباره سفرهای جاده ای است. اخلاق مفهوم. چه معنی میده. او شروع به فكر كردن كه نسخه 16 ساله خود چگونه ممكن است از اين امر لذت ببرد. Sonders مجبور است برخی اتومبیل های شگفت انگیز را رانندگی کند ، و او می گوید که این کمک می کند تا به فکر آنچه در مورد بخشی از خودش که حساسیت به این سبک زندگی را ندارد فکر کند.
وی گفت: "او در حال حاضر واقعاً خوشحال خواهد بود ، اما احتمالاً از گرفتن بلیط سریع می ترسد".
"اما ، سلام ، من توانایی پرداخت آن را دارم. گرفتن بلیط تندرو بدترین اتفاقی نیست که می تواند رخ دهد."
آخرین کلمات مشهور.
یا سوندرز خوش شانس بود و یا سرباز ایالتی که او را مشاهده کرد حال و هوای سخاوتمندانه ای داشت ، زیرا بلیط به 72 MPH در منطقه 55 MPH رسید. اوه
ماشین را خاموش کن وسایل خود را روی داشبورد قرار دهید. دستان خود را در معرض دید قرار دهید. سعی کنید ثبت نام را پیدا کنید. امیدوارم افسر متوجه برچسب های سازنده شود.

سوندرز می گوید: "متاسفم ، ردیابی افسر سرعت را از دست دادید ، ما فقط در مورد ماشین صحبت می كردیم. فقط یكی از دو نفر در ایالات متحده ،" من شروع به تعجب می کنم که آیا او واقعاً فکر می کند این حقیقت است ، اما سرباز هیچ یک از آنها را ندارد. ما ثبت نام را به او تحویل می دهیم و او با بلیط برمی گردد.
سوندرز آن را می خندد اما من احساس می کنم یک دیک هستم. او میهمان من است ، به نوعی. من ترجیح می دادم بلیط را بدست آورم (به نوعی).
ما ماشین را به آرامی طی می کنیم و در چند مایل گذشته به سمت استارباکس و سوندرز م politدبانه ارائه می دهیم.
برمی گردم و به سمت خانه می روم. غذاهای کامل. از بلندی که سفر جاده ای بود ، کمی رها شده است ، اما من دیگر نمی خواهم به دردسر بیفتم. و سپس یک پسر با 996 Carrera 4S آبی رنگ که درحال استوگو است ، کنار من بلند می شود.
شییییییییییییییی. این ماشین امروز به چند بلیط نیاز دارد؟
(افشای کامل: پورشه از ما خیلی بد می خواست که 2012 911 Carrera S را رانندگی کنیم ، آنها یک هفته به ما فرصت دادند تا به این ماجراجویی بپردازیم. ما آن را یک تکه برگرداندیم … به سختی.)
اعتبار عکس: داگلاس ساندرز ، به جز تندرا و داگ با بلیط