
اتحاد جماهیر شوروی از حق ساخت اتومبیل محروم شد ، علاقه مندان و مهندسان مجارستان چندین تلاش هوشمندانه برای تولید ریز اتومبیل خود انجام دادند. پال نگیسی ، مورخ خودرو ، داستان این شگفتی های کوچک را برای ما تعریف می کند.
مجارستان هرگز به دلیل صنعت اتومبیل سازی مشهور نبود. تولید اتومبیل های مسافری به دلیل بزرگی بازار هرگز در اینجا موفق نبودند. وسایل نقلیه تجاری حتی در دهه های 1910 و 1920 شانس بسیار بهتری داشتند. از دهه 1960 تا 1980 ، اتوبوس های ایکاروس و کامیون های Csepel در کشورهای در حال توسعه و سراسر اتحاد جماهیر شوروی و متحدان آن بسیار محبوب بودند.
با این وجود ، در دهه های 1940 و 1950 تلاش هایی برای تغییر این وضعیت صورت گرفت.
پنت 500

در طول جنگ ، Weiss Manfréd Steel Works ، یکی از بزرگترین مجامع صنعتی مجارستان و شرکتی که همه چیز را از مهمات (به علاوه اسکوترها و در دهه 1920 ، چند ماشین تور دو زمانه) تهیه می کرد ، یک ماشین کوچک با این هدف تولید کرد ایجاد یک فولکس واگن مجارستانی.
نتیجه نهایی نفس گیر بود: برای کسری از هزینه های ساخت یک فیات توپولینو ، یک ماشین چهار نفره کامل ایجاد شد.
به نام طراح آن یانوس پنتلنی ، Pente نامیده شد. پنتلنی یک مهندس فرهیخته بود و با نشانه هایی که از ماشین های کوچک آلمانی قبل از جنگ گرفته شده بود ، ماشین خود را برای مردم مجارستان طراحی کرد. مدیران ویس مانفرد این پروژه را تأیید کردند. ویژگی های اصلی پنته سبک وزن ، ساخت ساده بود

، قابلیت اطمینان و هزینه ساخت پایین. اولین پنته به یک موتور دو زمانه ، دو سیلندر ، 500 سی سی مجهز بود که می توانست 15 اسب بخار در 3600 دور در دقیقه داشته باشد. جلوتر از محور عقب قرار گرفت. فن توربو تعبیه شده در این چرخ لامپ از طریق یک تونل شاسی هوا را از جلو مکش می کرد. پنتلنی خنک سازی با آب را سبک کرد تا ماشین ساده شود تا فرایند خنک سازی ساده شود.
طبق گزارشات معاصر ، وزن هدف خودرو 400 کیلوگرم (880 پوند) بوده است. این اتومبیل بر روی دو محور دو متری (6.5 اینچ) سوار می شد ، طول آن سه متر (10 دقیقه) و ارتفاع آن در حدود 1.3 متر (51 اینچ) بود. پنتلنی اظهار داشت که اتومبیل وی ارزان تر از فیات توپولینو و راحت تر است برای ساخت: هزینه های تولید موتور دو سیلندر دو زمانه حدود 50 درصد کمتر از چهار سیلندر چهار زمانه Topolino بود. در ماه مه سال 1946 ، این برنامه ها کارخانه را تصویب کردند و در دسامبر ، اولین Pente 500 فعال بود. همه توانایی های موتور را ستودند و ماشین بدون هیچ مشکلی به حداکثر سرعت 60 کیلومتر در ساعت (37 مایل در ساعت) رسید.

Pentelényi تصمیم به ساخت نسخه بزرگتر و 600 سی سی گرفت. همچنین با موفقیت آزمایش شد. برنامه های دقیق برای تولید این ماشین در سری های بزرگتر شکل گرفت. اما در سال 1947 ، ذخایر نفت مجارستان به پایان رسید و در سال 1948 ملی شدن اجباری تمام شرکت های مجارستانی آغاز واقعی کمونیسم بود.
دولت مجارستان اجازه ساخت کارخانه Pente را از کارخانه ویس مانفرد رد کرد و در اکتبر 1948 آزمایش ها به پایان رسید. تنها Pente 600 اکنون در موزه حمل و نقل بوداپست به نمایش گذاشته شده است.
Alba Regia و Balaton

با فشار دولت ، کشورهای برده اتحاد جماهیر شوروی در سال 1949 یک اتحاد اقتصادی ایجاد کردند. این سازمان جدید ، COMECON ، تصمیم گرفت که کدام کشور حق تولید انواع خاصی از کالاها را داشته باشد (از قایق تا هواپیما ، از آسیاب تا یخچال و غیره) بر). مجارستان تنها کشوری بود که اجازه تولید اتومبیل سواری را نداشت. در عوض ، کارخانه ویس مانفرید که پس از "رهبر عزیز" مجارستان به کارخانه راکوسی ماتیاس تبدیل شد ، هزاران موتورسیکلت Csepel (بعداً پانونیا) را خنثی کرد. و سپس اتوبوس ها و کامیون های Csepel در همه جا حضور داشتند که هر دو با حقوق تازه تاسیس تولید شده اند.
در اوایل دهه 1950 ، دولت مجارستان سعی کرد قوانین را دور بزند و به فکر تولید یک خودروی "میکروکار" که بین یک ماشین خانوادگی معمولی و یک موتورسیکلت قرار دارد ، افتاد. این ایده جدید نبود: در اروپای غربی ،

اتومبیل های حبابی مانند Iso Isetta و Messerschmitt Kabinroller در حال مد شدن بودند.
این پروژه مجارستانی معیارهای این میکرو اتومبیل را مشخص کرد: یک وسیله نقلیه چهار چرخ بسته ، با موتور موتور سیکلت ، قادر به حمل دو بزرگسال ، دو کودک و چند چمدان است. Glas Goggomobil آلمان غربی بهترین نامزد بود ، اما آلمان غربی بود. فراموش نکنید که Trabant هنوز در آنجا نبود.
در سال 1955 ، وزارت متالورژی و صنعت ماشین مجارستان سه مهندس را سفارش داد: ارنی روبیک ، پدر - مهندس هواپیمای با استعداد و پدر ارنی جونیور ، مخترع مکعب روبیک-پال کرکس ، و گزا بنگیل برای شروع کار درمورد اتومبیل های کوچک در Székesfehérvári Motorjavító Vállalat ("شرکت تعمیر موتور Székesfehérvár"). Székesfehérvár شهری در نزدیکی بوداپست پایتخت است. این شرکت قبلاً روی کارهای تعمیر هواپیما تمرکز کرده بود. هنگامی که در اواخر دهه 1940 کار هواپیما کاهش یافت ، فعالیتهای جدیدی جستجو شد. آنها از نظر آلومینیوم خوب بودند ، بنابراین انواع کالاهای ساخته شده از آلومینیوم شمارش می شوند: از آنتن های سهمی از طریق لوله های پنیر گرفته تا ماشین های کوچک. یکی از مهندسان آنها ، جوزف هوراوات ، قبلاً با ایده ساخت ماشین بازی کرده بود ، بنابراین او برنامه های خود را به کارخانه آورد. جوزف زاپل ، مهندس دیگری ، ایده اتومبیل حبابی را تصور کرد و همچنین نقاشی هایی را نیز انجام داد.

در این بین ، یک ایستا ایتالیایی برای بازرسی وارد شد و پس از آن یک مسرشمیت کابینرولر حضور یافت. مطالعه دقیق دو ماشین خارجی ، همراه با ایده های خود ، منجر به ایجاد دو میکرو ماشین غیرمعمول در سال 1955 شد: Horváth's Alba Regia به نام تعیین Székesfehérvár در رم باستان و Zappel's Balaton ، به نام معروف ترین دریاچه مجارستان.
هر دو خودرو دارای بدنه آلومینیومی ، چرخ های عقب هواپیما و موتورهای 250 سی سی موتور پانونیا بودند. Géza Bengyel ، که به عنوان مشاور در آنجا کار می کرد ، قبلاً در کارخانه موتورسیکلت Csepel استخدام شده بود ، جایی که او یک دوچرخه منحصر به فرد ورقه ورقه ای با سیستم تعلیق پیچشی طراحی کرده بود. این طرح به Alba Regia منتقل شد. از طرف دیگر ، بازوهای تعلیق بالاتون توسط برچسب های لاستیکی نگه داشته می شدند. درهای

دو به علاوه دو Regia به طور مرسوم افتتاح شد. سقف بالاتون را می توان با دستگیره به عقب هل داد تا به کابین دسترسی پیدا کند ، دقیقاً مثل هواپیما.
موتورها در عقب اتومبیل ها قرار داده شدند. ایده جعبه دنده از Isetta گرفته شده است ، دنده عقب از Messerschmitt. برای این کار ، آنها یک چرخ دنده دیگر را به موتور اضافه کردند. هنگامی که راننده خواست عقب برود ، موتور را متوقف کرد ، دکمه ای را فشار داد و موتور شروع به عقب چرخاندن کرد. این پیشرانه ها دو زمانه بودند ، بنابراین می توانستند به هر صورت پف کنند. در رژه معمول اول ماه مه در سال 1956 ، چهار میکرو ماشین در امتداد خیابان های سنگ فرش شده Székesfehérvár حرکت کردند: Alba Regia و Balaton با یک Isetta و Úttörő ("پیشگام") ، یک میکرو اتومبیل ساخته شده شخصی ، که از دبرسن حمل می شد ، پیوستند.

این وزارتخانه م theسسه تحقیقات حمل و نقل اتومبیل مجارستان را موظف به بررسی ریز اتومبیل ها کرد. این انستیتو قبلاً آزمایش هایی را روی اتراری ، مسرسیمیت دیگر و گوگومبیل انجام داده بود. بعداً به استاندارد طلا تبدیل شد: دو سیلندر 247 سی سی آن قدرت 14 اسب بخار چشمگیری را تولید می کند.

موتورهای موتور مجارستانی مورد استفاده در این میکرو اتومبیل ها از قدرت کمتری برخوردار بودند. این موسسه بهترین گوگومبیل را پیدا کرد. این وزارتخانه از نتایج کاملاً راضی نبود ، بنابراین آنها برای یافتن شکل مشخص مسابقه میکرو خودرو تبلیغ کردند. اتفاقاً فقط دو ماه قبل از انقلاب 1956 بود. در سال 1957 ، وزارتخانه اعلام کرد که هیچ برنده ای وجود ندارد و کل موضوع میکرو اتومبیل کنار گذاشته شد. بالاتون و آلبا رجیا احتمالاً از بین رفته بودند. Goggomobil در طول انقلاب کمی آسیب دید و اگرچه امیدوار کننده ترین اتومبیل بود ، اما نیز نابود شد.
بنابراین تنها تلاش برای تولید اتومبیل در مجارستان بین سالهای 1948 و 1988 پایان یافت. هنگامی که پرده آهنین سقوط کرد ، سوزوکی و جنرال موتورز وارد شدند و کمی بعد آئودی به آنها پیوست.
گفته شد ، این داستان بدون برخی از ادای احترامات داخلی ساخته شده به خلاقیت مجارستان کامل نخواهد شد.
Úttörő ، Surányi ، Vellák و بقیه

ایتری فوق الذکر اثر ژانوس شادک ، مهندس مستقر در دبرسن بود. او اولین اتومبیل خود را در دهه 1920 ساخت! در دهه 1950 ، وی در شرکت محلی قفل ساز به عنوان مهندس ارشد کار می کرد. او Úttörő را با آن ساخت

دو قفل ساز ، یانوس پوشكاس و ایستوان شووانر ، كه قبلاً هواپیماها را تعمیر و مونتاژ كرده بودند. این سه مرد باتجربه Úttörő را از ابتدا ساختند. این خودرو توسط یک موتور 250 سی سی Cesespel ، همراه با kickstarter ، مجهز به محور عقب بود. چرخ های کوچک را از یک چرخ دستی برداشتند. شافت فرمان مستقیماً به محور جلو متصل می شد. سرعت Úttörő حداکثر 80 کیلومتر در ساعت (50 مایل در ساعت) بود.

یکی از خوش رنگ ترین چهره های دوره ، اندره سورانی ، یک موتورسوار در دهه های 40 و 50 پوند بود که به عنوان راننده رهبران حزب کمونیست شناخته شد. در سال 1946 ، او اولین میکرو اتومبیل خود ، 50 سی سی دو نفره ، "کفش موتوری" را تکمیل کرد. این نسبتاً کم نیرو بود ، بنابراین او به سرعت یک مدل بزرگتر دیگر ایجاد کرد که از یک موتور 125 سی سی فیچتل و ساکس پشتیبانی می کند. این اتومبیل که 2.3 متر طول (7.5 اینچ) داشت ، فقط 86 کیلوگرم (190 پوند) وزن داشت. موتور دقیقاً در محور عقب قرار گرفت

. هیچ کس اعتقاد نداشت که جواب می دهد ، اما این کار را کرد ، اگرچه سواری کمی لرزان بود. چند نفر از رهبران حزب کمونیست ماشین را برای چرخش بردند ، اما چیزی از آن بیرون نیامد.
Surányi سپس یک وسیله نقلیه سوم ساخت ، یکی با بدنه ای کمی اصلاح شده و موتور 250 سی سی DKW. آن هم دو نفره بود. وزن آن 150 کیلوگرم (330 پوند) بود و در حالی که برنامه ریزی برای تولید آن در سری های کوچک انجام شده بود ، این خودرو هرگز عملی نشد.
یک میکرو اتومبیل خانگی دیگر توسط جوزف ولاک در ناگیکانیزا بین سالهای 1949–1951 ساخته شد. این موتور از یک موتور سیکلت 250 سی سی NSU بهره می برد. بقایای آن اخیراً توسط یک کلکسیونر مجارستانی بدست آمده است ، وی قصد دارد آن را به همراه میکرو اتومبیل دیگری با منشا ناشناخته ، که دارای قدرت DKW است ، بازسازی کند. دومی ، یک چرخ سه چرخ که گویا توسط یک مجسمه ساز ساخته شده است ، دارای یک مخزن سوخت است که از یک سطل ساخته شده است!

حتی کمتر اطلاعاتی در مورد Pajtás ("رفیق") شناخته شده است - اما شکل عجیب و غریب آن برای جلب توجه Popular Mechanics ، که در سال 1960 این خودرو را نشان می داد ، کافی بود.

آخرین و مهمترین ، بیایید Fesztivál ("جشنواره") را ستایش کنیم. این کار Kálmán Szabadi بود ، هنرمندی که این کار را در سال 1960 انجام داد. این یک شکل زیبا و آینده نگرانه با درهای سنگین و ناخن داشت! این اتومبیل به طول 3.15 متر (10 اینچ) و 1.15 متر (45 اینچ) بلند از موتور 300 سی سی BMW Isetta بهره می برد ، اما جالب ترین ویژگی آن بدنه سبک آن بود. پلاستیک تقویت شده با شیشه در دسترس نبود ، بنابراین Szabadi ، همراه با معلم فنی خود Dezső Olly ، ایده جدیدی را ارائه دادند: رزینی که از خون خوک ، پر مرغ و شللاک نیترو ساخته شده است! بوی آن کاملاً خوب بود ، اما م workedثر بود.

پال نگیسی روزنامه نگار و مورخ اتومبیل سازی مجارستان است. وی سردبیر کتابخانه موزه های موزه ، فایرفاکس ، پایگاه داده جامع موزه های خودرو در سراسر جهان است.
همه عکس های نویسنده ، به جز Messerschmitt Kabinroller توسط Yılmaz Onay.